باید دوباره زاده شوم عاری از گناه...!!!
خود را اگرچــــــه سخت نگه داری از گناه
گاهی شرایطی است که ناچاری از گناه
هر لحظه ممکن است که با برق یک نگاه
بر دوش تــــــــو نهـــاده شود باری از گناه
گفتم: گنــــــاه کردم اگر عاشقت شدم...
گفتی تو هم چه ذهنیتی داری از گناه !
سخت است این که دل بکنم از تو، از خودم
از این نفس کشیدن اجبــاری، از گنـــــــــاه
بالا گرفته ام سرِ خود را اگرچه عشق
یک عمر ریخت بــر سرم آواری از گناه
دارند پیله های دلم درد می کشند
باید دوباره زاده شوم عاری از گنـاه!!!
شعر: مانایاد نجمه زارع
♥ چهارشنبه 92/8/15 ساعت 9:0 عصر توسط " تنها "